آدرس بدم تشریف بیارید یه چای دور هم بزنیم...؟
قلم کاغذ دستت باشه بگم...؟
سر همون خیابونی که دخترای شهرم واسه یه شب جای خلوت منتظر یه
ماشین شاسی بلندن...
ماشینی که حاجی برای دور زدن مکه خریده برای پسرش...
اون خیابون و مستقیم بیا ولی چشماتو ببند...
باز که باشه چشات... دلت سنگ میشه...
عادی میشه واست که سر محلمون دختر 9 ساله داره میرقصه و پدرش داره
دف میزنه واسه هزار تومنی که تو بهش بدی...
مستقیم بیا و هفت هشت دختری و که جلوت دستشونو به سمتت دراز
کردن و رد کن...
بیا سر کوچه یه مرد 50 ساله تا کمر خم شده توی سطل زباله دیدیش...؟
اون کوچه رو بپیچ بیا تو...
میرسی به یه خونه ای ک زن 21 ساله واسه اینکه عاقبتش مثل دختر
سر خیابون اولی نشه رخت همون حاجی و میشوره ک واسه پسرش
ماشین شاسی بلند خریده...
نه اینکه که حاجی ماشین لباسشویی نداره نه...
داره ولی از شما چه پنهون حاجی دلش گیره این دخترس...
با خدا عهد کرده تا وقتی یه شب با این دختره نخوابیده رختاشو اون بشوره...
رسیدی مشتی...
بشین پای سفره دلم چای خونه دل من از قهوه تلخ فرانسه هم تلخ تره...
بزن داداشم...
بزن خواهرم نوش جونت...
دخترای گل اگه یه پسر واقعا دوستتون داشته باشه بدون نیازشم دوستتون داره...
مگه شیرین نیاز فرهاد و تامین کرد...
که فرهاد عاشقش شد...
خودتو دریاب اینجا ساده باشی رودست خوردی...
دوست داشتن و خواهشا کثیف نکنین...
آقا پسر گل نیازتو با حرفای قشنگ و پوچ و عشق بازی تو (کت) دختر نکن...
که فکر کنه واقعا دوسش داری...
مرد باش نه نامرد...
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:ممنون بابته نظرتون
برچسبها: